1 تا 5. مریم چرا با ناز و افسون و لبخندی به جانم شعله افکندی مرا دیوانه کردی
امشب که باران غم از هر دیده میبارد دل اندر سینه مینالد مرا دیوانه کردی، مرا دیوانه کردی
6 تا 10. رفتی مرا تنها به دست غم رها کردی به جان من خطا کردی مرا دیوانه کردی
پیدا شدی با غمزه در جام شراب من از این حال خراب من بگو دیگر چه خواهی، بگو دیگر چه خواهی
11 تا 13. (جواب)
13، 14. اشکی که ریزد زِ دیدۀ من آهی که خیزد به سینۀ من رنگ تمنا ندارد
15، 16. تو آن گل مریمِ سپیدی بی تو دلم شوری و امیدی دیگر به دنیا ندارد
دیگر به دنیا ندارد، دیگر به دنیا ندارد
17، 18. همچون نسیم از برم بِگذر، یک لحظه در دیدهام بِنِگر
شاید نشانی زِ عشق و وفا، بینم به چشم تو بار دگر (2)
19، 20. اشکی که ریزد زِ دیدۀ من آهی که خیزد به سینۀ من رنگ تمنا ندارد
21، 22. تو آن گل مریمِ سپیدی بی تو دلم شوری و امیدی دیگر به دنیا ندارد
دیگر به دنیا ندارد، دیگر به دنیا ندارد
هنوز هیچ دیدگاهی نوشته نشده است