- من که فرزند این سرزمینم، در پی توشهای خوشهچینم
شادم از پیشۀ خوشهچینی، رمز شادی بخوان از جبینم
2، 3. قلب ما بوَد مملو از شادی بی پایان سعی ما بوَد بهر آبادی این سامان
خوشهچین کجا اشک محنت به دامن ریزد خوشهچین کجا دست حسرت زنَد بر دامان
- (جواب)
- ای خوشا پس از لحظهای چند آرمیدن همرَه دلبران خوشه چیدن
- از شعف گَهی همچو بلبل نغمه خواندن گَه از این سو به آن سو دویدن
7 تا 9. (جواب)
- برپا بوَد جشن انگور ای افسونگر نغمه پرداز
- در کشور سبزه و گل با شور و شعف نغمه کن ساز
11، 12. قلب ما بوَد مملو از شادی بی پایان سعی ما بوَد بهر آبادی این سامان
خوشهچین کجا اشک محنت به دامن ریزد خوشهچین کجا دست حسرت زنَد بر دامان
هنوز هیچ دیدگاهی نوشته نشده است